ابلیس در کلامبحث درباره ابلیس غالباً مسألهای کلامی است و متکلمان اسلامی ابلیس و داستان او را که در آیات و روایت گوناگون به آن اشاراتی شده است، مورد بحث و بررسی عقلی قرار داده و کوشیدهاند که آن را با معیارهای خود سازگار کنند. ۱ - انواع ابلیسدر همین راستا، گاه درباره ماهیت ابلیس به تأویلاتی دست زدهاند و برخی که دارای ذوق فلسفی و عرفانی بودهاند، ابلیس را دو گونه دانستهاند: یکی ابلیس عالم کبیر که همان است که در قرآن به او اشاره شده است و دیگر ابلیس عالم صغیر یا انسان که همان صفات رذیله اوست. [۱]
نسفی، عزیزالدین، ج۱، ص۱۴۹، انسان کامل، به کوشش ماریزان موله، تهران، ۱۹۶۲م.
۲ - شبهات و پاسخهاامّا آنچه در آراء متکلمان اهمیت دارد، مسائل و ایراداتی است که درباره ابلیس مطرح شده و نیز پاسخهایی است که به این ایرادات داده شده است. برخی از این مسائل اینهاست: ۲.۱ - قدرت اغواءچرا خداوند با آنکه میدانست ابلیس از فرمان او سرپیچی خواهد کرد، او را آفرید و چرا به او توانایی داد که بندگان را وسوسه کند؟ از جمله پاسخهایی که به این ایراد دادهاند، یکی این است که ترک معصیت مستلزم مبارزه با خواهشهای نفسانی و اغوای ابلیس، و طبعاً دشوار است و او این رو، ثواب فزونتری دارد. [۲]
قاضی عبدالجبار معنزلی، فضل الاعتزال، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۴م.
۲.۲ - سجده بر آدمبر اساس اصل توحید، سجده که مظهر کامل عبادت است ویژه خداوند است، در حالی که او فرمود: ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدوا لادَمَ فَسَجَدوا اِلاّ اَبلیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السّاجِدینَ: آنگاه به فرشتگان گفتیم که آدم را سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود. در پاسخ به این ایراد گفتهاند که این سجده، سجده عبادت نبوده بلکه از باب بزرگداشت و تکرمت بوده است، زیرا انبیاء از فرشتگان برترند. ۲.۳ - جن یا فرشتهآیا ابلیس از زمره ملائکه است یا از جنس جن؟ چنانکه خداوند فرمود: و اِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکةِ اسْجُدوا لادَمَ فَسَجَدوا اِلاّ اِبلیسَ کَانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَن اَمْرِ رَبِّهِ... : وقتی که به فرشتگان گفتیم که بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند، جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید... . اگر او از جنیان باشد، اصولاً مشمول فرمان خداوند نبوده، و استثناء در آیه مذکور استثناء منقطع است نه متصل، و اگر از فرشتگان باشد، چون به موجب آیه «... لا یَعْصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلون ما یُؤْمَرونَ»، فرشتگان از گناه معصومند، امکان عصیان و گناه او نیست. متکلمان در پاسخ به این ایراد آراء مختلفی ابراز کردهاند، از جمله آنکه ابلیس از جنیان است و آنها نیز چون انسان برخی کافرند و بعضی مؤمن، و ابلیس از جنیان کافر است. [۸]
ابن اثیر، مجدالدین، ج۱، ص۱۴۱، النهایة، به کوشش طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الضاحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
اما «احظ گوید ابلیس از ملائکه بود، زیرا خدای تعالی او را از فرشتگان مستثنا ساخت و جایز نیست که مستثنا از جنس مستثنی منه نباشد [۹]
بغدادی، عبدالقاهربن، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷، اصول الدین، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
یعنی وی استثناء را در این آیه متصل میداند، نه منقطع.فرقههایی از معتزله چون بُهْشَمیّه و اصمیّه به استناد آیه «قالَ اَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نار و خَلَقْتَهُ مِنْ طین: گفت من از او بهترم زیرا مرا از آتش و او را از گِل آفریدهای»، و به همین دلیل گفتهاند که ابلیس از جنیان بوده، زیرا از آتش آفریده شده است. [۱۱]
بغدادی، عبدالقاهربن، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷، اصول الدین، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
در رسائل اخوان الصفا آمده است که ابلیس نخست از زمره ملائکه بود و چون عصیان کرد از آنان رانده و جدا شد، [۱۲]
رسائل اخوان الصفا، ج۴، ص۳۲۷، دار صادر.
همچنانکه هاروت و ماروت نیز فرشته بودند و در اثر عصیان رانده شدند.این نظر را ناصر خسرو نیز تأیید کرده است. وی میگوید: دیوان پریان بودند، بیفرمان شدند و دیو گشتند. [۱۳]
ناصر خسرو، جامع الحکمتین، ج۱، ص ۱۴۰، به کوشش هانری کر بن و محمد معین، تهران، ۱۳۳۲ش.
در مجمع البیان از قول حسن بصری آمده است که ابلیس از جنیان بود، ولی همراه ملائکه مأمور سجده به آدم شد. [۱۴]
طبرسی، فضل، ج۱، ص۸۱، مجمع البیان، صیدا، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
عضدالدین ایجی نیز همین نظر را برگزیده است. [۱۵]
عضدالدین ایجی، عبدالرحمان، ج۱، ص۳۳۶، المواقف فی علم الکلام، بیروت، عالم الکتب.
[۱۶]
عضدالدین ایجی، عبدالرحمان، ج۱، ص۳۶۷، المواقف فی علم الکلام، بیروت، عالم الکتب.
اما ابن جبیر به نقل قرطبی بر آن است که اصولاً جنیان یکی از اسباط ملائکهاند که از آتش آفریده شدهاند و بقیه اسباط از نور. برخی نیز بر آن رفتهاند که ابلیس در زمره گروهی از ملائکه بود که جن نام داشتند، نه آنکه از جنس جن بوده باشد. [۱۸]
طبری، جامع البیان، ج۱، ص۱۷۸، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
۲.۴ - تسط بر قلوبآیا ابلیس بر قلوب بندگان تسلط و آگاهی دارد؟ گروهی از معتزله در این باره گفتهاند که ابلیس بر آنچه در دلها میگذرد از طریق قرائن و امارات آگاه است، ولی بر آنها تسلط ندارد و برخی دیگر بر آنند که ابلیس از آنچه در دل انسانهاست بیخبر است، ولی هرگاه کسی بر آن شود که دست به کاری خیر زند شیطان با حدس و گمان آگاه میشود و میکوشد که او را باز دارد. بعضی نیز معتقدند که ابلیس وارد قلب آدمیان میشود و از نیّت او آگاه میگردد. [۱۹]
اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۱۱۰، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۲.۵ - اراده ابلیسآیا اراده ابلیس بر اراده خداوند غالب است که فرمود: اَلشیَّطانُ یَعِدُکُمْ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَاللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرةً مِنْهُ وَ فَضْلاً... : شیطان شما را وعده فقر میدهد و به کارهای زشت امر میکند و خدا شما را به آمرزش و فضل خود نوید میدهد.... به این ایراد چنین پاسخ دادهاند که از این آیه لازم نمیآید که اراده ابلیس بر اراده خداوند غالب باشد، مثلاً فرعون میان برگزیدن ایمان و کفر یعنی میان دو اراده مخیّر بود، ولی به اراده شیطان گردن نهاد، و این مستلزم غلبه اراده ابلیس بر اراده خداوند نیست. [۲۱]
ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۸۶، طبقات المعتزلة، به کوشش سوزان دیوالد ویلتسر، بیروت، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۳ - کلام خداقابل ذکر است که برخی از متکلمان از مفاد آیات قرآن درباره عذاب ابلیس، بر ابدیت و ازلیّت (قدیم بودنِ) کلام خدا استدلال کرده و گفتهاند اگر کلام خداوند، مخلوق و حادث و بنابراین پایانپذیر باشد، عذاب او نیز که در قرآن وعده فرمود فناپذیر است، ولی چون ابلیس را به عذاب جاوید وعید داده، پس کلام او نیز ابدی و ازلی است. [۲۲]
اشعری، ابوالحسن، الابانة عن اصول الدیانة، ص۲۴، مدینه، ۱۹۷۵م.
۴ - فهرست منابع(۱) ابن کثیر، بدایة الخلق، به کوشش ابراهیم محمد الجمل، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۲) ابن مرتضی، احمد، طبقات المعتزلة، به کوشش سوزان دیوالد ویلتسر، بیروت، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م. (۳) اشعری، ابوالحسن، الابانة عن اصول الدیانة، مدینه، ۱۹۷۵م. (۴) اشعری، ابوالحسن،، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۵) بغدادی، عبدالقاهربن، اصول الدین، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م. (۶) رسائل اخوان الصفا، دار صادر. (۷) طبری، جامع البیان، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۸) طبرسی، فضل، مجمع البیان، صیدا، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م. (۹) طوسی، محمد، التبیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی. (۱۰) عضدالدین ایجی، عبدالرحمان، المواقف فی علم الکلام، بیروت، عالم الکتب. (۱۱) فخر رازی، محمد، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی. (۱۲) قاضی عبدالجبار معنزلی، فضل الاعتزال، به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۴م. (۱۳) قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القران، بیروت، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م. (۱۴) ناصر خسرو، جامع الحکمتین، به کوشش هانری کر بن و محمد معین، تهران، ۱۳۳۲ش. (۱۵) نسفی، عزیزالدین، انسان کامل، به کوشش ماریزان موله، تهران، ۱۹۶۲م. (۱۶) ابن اثیر، مجدالدین، النهایة، به کوشش طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الضاحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابلیس»، ج۲، ص۷۶۶. |